ترجمه مقاله

مؤمن

لغت‌نامه دهخدا

مؤمن . [ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) مؤمن القروی . از مردم قیروان . طبیبی از مردم ایران و او را کتابی است که ابن البیطار در مفردات خود به واسطه ٔ شریف از او روایت کند از جمله در کلمه ٔ عودالحیه . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله