ترجمه مقاله

مؤوء

لغت‌نامه دهخدا

مؤوء. [ م َ ئو ] (ع ص ) گربه ٔ بابانگ . (منتهی الارب ، ماده ٔم وء). گربه ٔ بانگ کننده . (ناظم الاطباء). || پوست دباغت شده با بار درخت آء. ادیم مؤوء؛ پوست دباغت یافته با ثمر درخت آء. (از منتهی الارب ، ماده ٔ أوء). || (اِ صوت ) بانگ گربه . مؤو. میو.
ترجمه مقاله