ترجمه مقاله

مؤیدالدین

لغت‌نامه دهخدا

مؤیدالدین . [ م ُ ءَی ْ ی ِ دُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن محمدبن عبدالکریم قمی . وزیر ناصرلدین اﷲ بود و پنج سال وزارت مستنصر کرد و در شوال 629 هَ . ق . او و پسرش فخرالدین احمد را بگرفتند و در دارالخلافه حبس کردند و پسرش پیش از او بیمار شد و بمرد و گویند کشته شد. او نیز پس از پسر گویا از اندوه مرگ وی درگذشت . اصل او ازقم است و مولد و منشاء وی بغداد و نسب او به مقدادبن اسود کندی می رسد. وی مردی عاقل ، وزیری کاردان ، و ادیبی فصیح و بلیغ بود. لقب او ابتدا مکین الدین بود وپس از عزل ابوالولیدبن مینا از نیابت وزارت چون منصب او را نیز به مکین الدین دادند، لقب او را نیز به مؤیدالدین مبدل کردند. (از تجارب السلف صص 336-342).
ترجمه مقاله