موی میان
لغتنامه دهخدا
موی میان . (ص مرکب ) کسی که کمری سخت باریک دارد.کمرباریک . میان باریک . (یادداشت مؤلف ) :
در عشق تو شد موی زبانم به گزاف
کآن موی میان ز غم دلم کرد معاف .
در عشق تو شد موی زبانم به گزاف
کآن موی میان ز غم دلم کرد معاف .
خاقانی .