موی کالیده
لغتنامه دهخدا
موی کالیده . [ دَ/ دِ ] (ن مف مرکب ) آشفته موی . پریشان موی . که موی ژولیده و پریشان دارد. (از یادداشت مؤلف ) :
از این خفرقی موی کالیده ای
بدی ، سرکه بر روی مالیده ای .
از این خفرقی موی کالیده ای
بدی ، سرکه بر روی مالیده ای .
سعدی (بوستان ).