مو
لغتنامه دهخدا
مو. [ م ُ ] (ضمیر) صورتی از «من » ضمیر اول شخص مفرد.تلفظی از من که در برخی از لهجه ها هست :
تو مست و مو دیوانه ، ما را که برد خانه
صد بار ترا گفتم کم خور دو سه پیمانه .
رجوع به من شود.
تو مست و مو دیوانه ، ما را که برد خانه
صد بار ترا گفتم کم خور دو سه پیمانه .
مولوی .
رجوع به من شود.