مکتم
لغتنامه دهخدا
مکتم . [ م ُ ک َت ْ ت َ ] (ع ص )حدیث مکتم ؛ سخن نیک پوشیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سر مکتم ؛ رازی که در کتمان آن مبالغه شود. (ازاقرب الموارد). نیک پوشیده . (آنندراج ) :
همچو جان و چون پری پنهانست او
در مکتم پرده ٔ ایوانست او.
همچو جان و چون پری پنهانست او
در مکتم پرده ٔ ایوانست او.
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 408).