ترجمه مقاله

مکظوم

لغت‌نامه دهخدا

مکظوم . [ م َ ] (ع ص ) غمگین . (مهذب الاسماء)(از اقرب الموارد) : فاصبر لحکم ربک و لاتکن کصاحب الحوت اذ نادی و هو مکظوم . (قرآن 48/68)؛ خدای را بخواند و او مکظوم ومغموم بود و اندوه رسیده . (تفسیرابوالفتوح ص 382).
- رجل مکظوم ؛ مرد نیک اندوهمند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
- غیظ مکظوم ؛ خشم فروخورده . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله