ترجمه مقاله

مکللة

لغت‌نامه دهخدا

مکللة. [ م ُ ک َل ْ ل َ ل َ ] (ع ص ) روضة مکللة؛ مرغزار پر از گلهای شکفته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه گرد بر گرد کاسه گوشت نهاده بود. (مهذب الاسماء): جفنة مکللة بالسدیف ؛ کاسه ای که بر آن پاره های گوشت باشد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله