ترجمه مقاله

مکونات

لغت‌نامه دهخدا

مکونات . [ م ُ ک َوْ وَ ] (ع ص ، اِ) مخلوقات و موجودات . (غیاث ). ج ِ مکونة. موجودات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : از صنایع به او رسد مکونات و مقدرات و محدثات از خلق زمین و سماوات و شمس و قمر و نجوم مسخرات . (کشف الاسرار ج 3 ص 639).
گازر شده به گاه وجودمکونات
معبر شده به گاه کرامات اولیا.
جمال الدین عبدالرزاق (دیوان چ وحید ص 18).
مکونات همه داغ نیستی گیرند
که کس نماند از ضربت زوال مصون .

جمال الدین عبدالرزاق .


تار و پود مکونات در هم نیفتادی . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 99). به مظهر مکونات فردا خواهد آمد امروز کس نداند. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 267). اثبات وحدانیت او در هرذره ای از ذرات مکونات موجود است . (جهانگشای جوینی ).ابداع مکونات شمه ای از آثار شوکت و عظمت او. (دستورالکاتب محمدبن هندوشاه چ مسکو ص 1). او را به شرف نطق از دیگر مکونات ممتاز گردانید. (دستور الکاتب محمدبن هندوشاه چ مسکو ص 4). نه خود را و نه غیر را از مکونات هیچ فعل و ارادات و اختیار نبیند. (مصباح الهدایه چ همایی ص 427).
- مکونات اربع ؛ معادن (جماد)، نبات ، حیوان وانس (آدمی ). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله