ترجمه مقاله

مکیاز

لغت‌نامه دهخدا

مکیاز. [ م ِ ] (ص ، اِ) مخنث بود و بی ریش . (لغت فرس چ اقبال ص 186). پسر امرد را گویند و حیز و مخنث و پشت پاپی را نیز گفته اند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) :
عمر خلقان گر بشد شاید که منصور عمر
لوطیان را تا زید هم تاز و هم مکیاز بس .

کسائی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 186).


ترجمه مقاله