مکیف
لغتنامه دهخدا
مکیف .[ م ُ ک َی ْ ی ِ ] (ص ) ظاهراً نعت فاعلی منحوت از کیف متداول در فارسی به معنی سکر و نشاءة و مستی . که کیف بخشد. کیف دهنده . دارویی که مستی یا سستی خوش آرد چون شراب و افیون . مخدر چون تریاک و مانند آن . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.