ترجمه مقاله

مک

لغت‌نامه دهخدا

مک . [ م ُ / م َ ] (اِ) مِطَرد و آن نیزه ٔ کوتاه است که بدان صید کنند. (السامی فی الاسامی ). به معنی زوبین است و آن نیزه ای باشد کوچک که عربان مطرد خوانند. (برهان ). زوبین . (فرهنگ رشیدی ). ژوبین که حربه ای است برای جنگ که عربان مطرد گویند. (آنندراج ). زوبین و نیزه ٔ کوچک . (ناظم الاطباء). زوبین را گویند. (جهانگیری ) :
بادا خلیده دیده ٔ شوخت به زخم خار
وانگاه سفته سینه ٔ شومت به نوک مک .

پوربهای جامی (از فرهنگ جهانگیری ).


ترجمه مقاله