مگس پرانی
لغتنامه دهخدا
مگس پرانی . [ م َ گ َ پ َ ] (حامص مرکب ) پراکنده کردن مگسها از اطراف خود. راندن مگس از جائی یا چیزی . || کساد بازار و بی رونقی آن . (بهار عجم ) (آنندراج ) :
کارکلیم باشد آنجا مگس پرانی
هر جا که دل ز یار شیرین شمایل افتد.
و رجوع به ترکیب مگس پرانیدن ذیل مگس شود.
کارکلیم باشد آنجا مگس پرانی
هر جا که دل ز یار شیرین شمایل افتد.
کلیم (از بهار عجم ).
و رجوع به ترکیب مگس پرانیدن ذیل مگس شود.