میخ ساختن
لغتنامه دهخدا
میخ ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) درست کردن میخ ووتد. میخ درست کردن . || سکه کردن . (از یادداشت مؤلف ). || نقش و باسمه و قالب سکه ساختن برای سکه کردن با نام و نشان کسی :
درم را همی میخ سازد به نیز
سبک داشتن بیشتر زین چه چیز.
درم را همی میخ سازد به نیز
سبک داشتن بیشتر زین چه چیز.
فردوسی .