ترجمه مقاله

میخ چین

لغت‌نامه دهخدا

میخ چین . (نف مرکب ، اِ مرکب ) میخ چیننده . که میخ را بچیند. آن که یا آنچه میخ را قطع کند و ببرد یا برآورد. که میخ را با ابزاری از میان قطع کند یا از جایی برآرد. افزاری است فلزی ، مانند انبردست که دهان آن سخت برنده و تیز است و با آن میخ را از جایی که کوبیده اند درآورند. (از یادداشت لغت نامه ) گاز. گازانبر. میخ کش .
ترجمه مقاله