ترجمه مقاله

میرزاقشم شم

لغت‌نامه دهخدا

میرزاقشم شم . [ ق َ ش َ ش َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) با جامه و پیرایه ٔجلف و قیمتی . (امثال و حکم دهخدا). میرزاغشم شم . آدم بیکاره ٔ لوس و خودخواه . (از فرهنگ عوام ). کسی که خود را لوس و ننر می کند و بزرگتر و عالیقدرتر از آنچه هست جلوه می دهد. قرتی قشم شم . (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). تعبیرات فوق شاید از نام میرزاقشم شم اصفهانی شاعر هزال قرن اخیر گرفته شده باشد. || آدمی که دست به سیاه و سفید نمی زند و دماغ خود را بالا می گیرد. (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
ترجمه مقاله