میرهاشمی
لغتنامه دهخدا
میرهاشمی . [ ش ِ ] (اِخ ) کوفته گری (کوفته پزی ) بی نظیر بود و خلقی دلپذیر داشت . از اوست :
خوشم زان رو که تیرش در دل ناشاد جا دارد
که خواهد یاد من کرد از خدنگ خود چو یاد آرد.
خوشم زان رو که تیرش در دل ناشاد جا دارد
که خواهد یاد من کرد از خدنگ خود چو یاد آرد.
(از مجالس النفائس ص 243).