ترجمه مقاله

میشینه

لغت‌نامه دهخدا

میشینه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب به میش . آنچه به میش نسبت دارد. || شهلا. اشهل . به رنگ چشم میش . میشی . میشین . (از یادداشت مؤلف ): چشمی میشینه ،چشمی شهلاء. (مهذب الاسماء). || (اِ) از نوع میش . از جنس میش ، ضأن . عاطفه . مقابل بزینه به معنی از نوع بز. (از یادداشت مؤلف ). در گناباد خراسان به نوعی از گوسپند اطلاق می شود که دارای پشم است ، مقابل بزینه . (یادداشت پروین گنابادی ). || گله ٔ میش . (ناظم الاطباء). گله ٔ گوسفن-د. (آنن-دراج ).
ترجمه مقاله