ترجمه مقاله

میش بهار

لغت‌نامه دهخدا

میش بهار. [ ب َ ] (اِ مرکب ) گلی است زرد که آن را گاوچشم خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج ). گل گاوچشم و اقحوان .(ناظم الاطباء). نام گلی است که آن را گل گاوچشم می گویند و در فصل بهار ظاهر شود. (برهان ). گاوچشم است . (از اختیارات بدیعی ). نزد بعضی اقحوان است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). همیشه بهار. (ناظم الاطباء). || بعضی گویند نوعی از ریاحین است که آن را حی العالم خوانند. (برهان ). میشا. طیلافیون است که آن نوعی از حی العالم است . (از اختیارات بدیعی ). و رجوع به میشا ومیشایی شود. || ابر و سحاب . (ناظم الاطباء). به معنی ابر است که عربان سحاب گویند. (برهان ).
ترجمه مقاله