ترجمه مقاله

میش سار

لغت‌نامه دهخدا

میش سار. (ص مرکب ) نقش و نگاری به شکل کله ٔ میش که بر تخت کنند. (ناظم الاطباء). مزین به سر گوسفند. آراسته با سر قوچ . || (اِخ ) تخت سلطنت خسروپرویز که منقش و مزین به سر میش بوده است :
کهین تخت را نام بد میش سار
سر میش بودی برو بر نگار.

فردوسی .


یکی تخت پیروزه ٔ میش سار
یکی خسروی تاج گوهرنگار.

فردوسی .


ترجمه مقاله