ترجمه مقاله

میش

لغت‌نامه دهخدا

میش . [ م َ] (ع مص ) میشة. آمیختن پشم با موی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آمیختن بز موی با پشم . (المصادر زوزنی ). || درهم کردن شیر میش را با شیر بز. (ناظم الاطباء). آمیختن شیر میش با بز. (المصادر زوزنی ). آمیختن شیر بز با شیر گوسفند. || آمیختن هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خلط. (المصادر زوزنی ). آمیزش و اختلاط. (ناظم الاطباء). || آمیختن سخن . (المصادر زوزنی ). || پنهان کردن بعضی از خبر را و آشکار کردن بعض دیگر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پنهان داشتن بعض خبر و آشکار کردن بعض آن را. (آنندراج ). || نیمه دوشیدن شیر پستان را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نیمه دوشیدن . (آنندراج ). و رجوع به میشة شود.
ترجمه مقاله