ترجمه مقاله

میلاویه

لغت‌نامه دهخدا

میلاویه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) شاگردانه بود. (لغت فرس اسدی ). میلاوه :
میلاو منی ای فغ و استاد توام من
پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه می لاو .

رودکی .


و رجوع به میلاوه و میلاو شود. || دشت . دست لاف . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به لاویدن و دست لاف شود. || جایزه . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله