میمونه
لغتنامه دهخدا
میمونه . [ م َ مو / م ِ مو ن َ / ن ِ ] (از ع ، ص ) میمونة. رجوع به میمونة شود. || (اِ) نام فنی از کشتی . (آنندراج ) (غیاث ) :
غیر برگشت فغان زین سگک وارونه
فیل زور است مبارک بود این میمونه .
غیر برگشت فغان زین سگک وارونه
فیل زور است مبارک بود این میمونه .
(مثنوی گل کشتی ).