ترجمه مقاله

میچودن

لغت‌نامه دهخدا

میچودن . [ دَ ] (مص ) بریان کردن و برشته نمودن . (ناظم الاطباء). بریان کردن . (آنندراج ). رجوع به میچانیدن شود. || پسودن و لمس کردن با دست . (از شعوری ج 2 ورق 365).
ترجمه مقاله