ترجمه مقاله

نائمة

لغت‌نامه دهخدا

نائمة. [ ءِ م َ ] (ع ص ) مؤنث نائم . (از منتهی الارب ). زن خوابیده و به خواب شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، نُوَم . (اقرب الموارد). || (اِ) مرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || زن مرده . (اقرب الموارد) (المنجد). || مار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کاسد. (دهار). معوق . ساکت و ساکن . بی جنب و جوش . بی رونق . سوق نائمه ؛ بازاری کاسد.
ترجمه مقاله