نائمینلغتنامه دهخدانائمین . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نائم (در حال نصبی و جری ). خفتگان . خوابیدگان . به خواب رفتگان : قوموا شرب الصبوح یا ایها النائمین .منوچهری .