نابجالغتنامه دهخدانابجا.[ ب ِ ] (ص مرکب ) در غیر محل . نه بجای خویش . بی جا. بی مورد. بی موقع. مقابل بجا: گفتاری نابجا. اعمالی نابجا. کارهای نابجا. || در اصطلاح طبیعی ، عَرَضی . (لغات فرهنگستان ).