ترجمه مقاله

ناجی

لغت‌نامه دهخدا

ناجی . (ع ص ) رستگار از عقوبت . نجات یابنده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). رهنده و خلاص شونده . (ناظم الاطباء). نجات یابنده و رستگار. (فرهنگ نظام ). رهنده . (شمس اللغات ). نجات یافته . رهائی یافته . رسته . رستگار. رهیده . خلاص یافته مقابل هالک و مأخوذ : روا بباید داشتن که ابوبکر و عمر به قیامت دل بر رافضیان ... خوش بکنند و همه ناجی باشند. (کتاب النقض ص 482).و ایشان ناجی و رستگار باشند. (کتاب النقض ص 482).
گنه نبود و عبادت نبود و بر سر خلق
نوشته بود که این ناجی است و آن مأخوذ.

سعدی .


|| منجی . رهاننده . نجات دهنده . رستگاری بخشنده . || صاحب راز. (آنندراج ). || پوست بازکننده از شتر. || تغوطکننده . (ناظم الاطباء). ج ، نواج . رجوع به نجو شود.
ترجمه مقاله