ترجمه مقاله

ناخفتنی

لغت‌نامه دهخدا

ناخفتنی . [ خ ُ ت َ ] (ص لیاقت ) نخفتنی . آرام نگرفتنی . که خواب و آرامش پذیر نیست : این فتنه ناخفتنی است ؛ تمام نشدنی است . || که نتوان در آن خوابید. که جای خواب و آرامش نیست . که در آن جای خوابیدن و آرامش و استراحت نیست . که نتوان در آنجا خفت :
به اندرز گفتش همه گفتنی
که جائی چنین هست ناخفتنی .

نظامی .


ترجمه مقاله