ناخن چیدن
لغتنامه دهخدا
ناخن چیدن . [ خ ُ دَ ] (مص مرکب ) بریدن ناخن . گرفتن و کوتاه کردن ناخن . || کنایه است از خلع سلاح کردن و وسیله ٔ حمله و دفاع کسی را از او گرفتن :
دکان همچو خورشید گردیده است
پری ناخن دیو را چیده است .
دکان همچو خورشید گردیده است
پری ناخن دیو را چیده است .
میرزاطاهروحید (از آنندراج ).