ناخون
لغتنامه دهخدا
ناخون . (اِ) ناخن . (آنندراج ). ضبط و تلفظ دیگری است از ناخن :
نوحه گر کرده زبان چنگ حزین از غم گل
موی بگشاده و بر روی زنان ناخونا
گه قنینه به سجود اوفتد از بهر دعا
گه ز غم برفکند یک دهن از دل خونا.
رجوع به ناخن شود.
نوحه گر کرده زبان چنگ حزین از غم گل
موی بگشاده و بر روی زنان ناخونا
گه قنینه به سجود اوفتد از بهر دعا
گه ز غم برفکند یک دهن از دل خونا.
فیروز مشرقی .
رجوع به ناخن شود.