نادادن
لغتنامه دهخدا
نادادن . [ دَ ] (مص منفی ) ندادن . از دادن خودداری کردن :
هرآنکس که بیداد بد دور کرد
به نادادن چیز و گفتار سرد.
از یکی از عرب قم طلب خراج مینمودند و او اصرار مینمود بر نادادن آن . (تاریخ قم ).
هرآنکس که بیداد بد دور کرد
به نادادن چیز و گفتار سرد.
فردوسی .
از یکی از عرب قم طلب خراج مینمودند و او اصرار مینمود بر نادادن آن . (تاریخ قم ).