ترجمه مقاله

نادمیدن

لغت‌نامه دهخدا

نادمیدن . [ دَ دَ ] (مص منفی ) ندمیدن . مقابل دمیدن . رجوع به دمیدن شود.
- نادمیدن خورشید ؛ طلوع نکردن . طالع نشدن .
- نادمیدن گیاه ؛ نرستن . نروئیدن . سر از خاک برنکردن .
ترجمه مقاله