ترجمه مقاله

نادم لاهیجی

لغت‌نامه دهخدا

نادم لاهیجی . [ دِ م ِ ] (اِخ ) ملا نادم لاهیجی گیلانی . از شاعران عصر صفویه است . نامش شهسوار بیگ است و در سیداشرف لاهیجان متولد شده است . مؤلف مآثر رحیمی آرد: «در آغاز صدقی تخلص میکرد و الحال که 1024 بوده باشد نادم تخلص ایشان است » . در اوان جوانی بترک وطن گفت و عزیمت هندوستان کرد و در آنجا با نظیری آشنا گشت و از او محبت ها دید. تقی الدین اوحدی که او را در اگره هندوستان ملاقات کرده است آرد: «قصیده ای در مدح مولانا نظیری نیشابوری گفته بخدمت وی [ در گجرات هندوستان ] پیش گرفت و او نیز در جایزه و تشریف تقصیر نکرد. بعد از فوت مولانا نظیری مرثیه ای خوب بجهت وی گفت » . مؤلف تذکره ٔ میخانه که او را در سال 1020 در کشمیر ملاقات کرده و در آن وقت نادم سی ساله بوده است ، آرد «اکثر اوقات او به نرادی میگذشت و در آن کار به مرتبه ای نقش اوموافق نشسته بود که وجه معیشت خود از آن میگذرانید،چون ساعتی از آن امر فارغ می شد بقیه ٔ اوقات صرف می کشی و بی پروائی مینمود. عده ٔ ابیاتش تا ایام ملاقات فقیر به چهار هزار رسیده بود». قریب هفتاد سال عمر کرد ، مدتی در بنگاله و عظیم آباد هندوستان به سر برد و سرانجام بدوران شاه صفی به اصفهان برگشت و در همانجا درگذشت و در تختگاه هارون ولایت مدفون است . «حاجی محمدخان قدسی هر بیتش را به یک اشرفی میخرد» . و اینک نمونه ای از اشعار او:
نوروز شد که بر سر نشو و نما شوم
گل وا شود ز بادو من از باده وا شوم
سرگشتگی ز سر نرود مرد عشق را
گر بعد مرگ سنگ شوم آسیا شوم .

#


بسیار در این کهنه سرا معرکه دیدیم
بازیچه ٔ اطفال تماشای دگر داشت .

#


نام من هر که برد باعث بدنامی تست
رفتم از خاطر خلقی که تو از یاد روی .

#


من و مسجد همه دانند که تهمت باشد
کار هر طایفه باید که به نسبت باشد.

#


بیچاره تر ز ماست بر او رحم واجب است
هرکس که گوید از خوشی روزگار ما.

#


به هر طرف که فرو هشته زلف بخرامی
گمان برند که صیاد دام بر دوش است .

#


گر به مرگ من خوشی بخرام بر بالین من
دیر می میرد چو حسرت در دل بیمار هست .

#


در کعبه اگر دل بسوی یار نباشد
احرام کم از بستن زنار نباشد.

#


دلم در وصل از تاب رخ جانانه می سوزد
فروزد گر چراغ تیره بختان خانه می سوزد.
ترجمه مقاله