ترجمه مقاله

نارنجیات

لغت‌نامه دهخدا

نارنجیات . [ رَ جی یا ] (معرب ، اِ) نیرنجات . (دزی ). صاحب نخبةالدهر آرد: واستنبطوا العزائم والدخن والشعبذه والنارنجیات و کانوا کلهم صابیة یعبدون الکواکب و الاصنام .(نخبة الدهر ص 267). رجوع به نیرنجات و نیرنگ شود.
ترجمه مقاله