ترجمه مقاله

نارنده

لغت‌نامه دهخدا

نارنده . [ رَ دِ] (اِخ ) دهی است از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین ، در 60هزارگزی شمال ضیأآباد و 12هزارگزی راه عمومی واقع است . ناحیه ای کوهستانی و سردسیر است و 330 تن سکنه دارد و فارسی را به لهجه های ترکی و کردی تکلم می کنند. آبش از چشمه سار و محصولش غلات و عدس و باقلاست . مردمش زارع و مکاری و گله دارند، صنعت دستی آنان جاجیم بافی و جوال بافی و ریسمان تابی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ص 221).
ترجمه مقاله