ترجمه مقاله

ناروند

لغت‌نامه دهخدا

ناروند. [ وَ ] (اِ) درخت خوش اندام . (برهان قاطع). درخت نارون . (ناظم الاطباء). نارون . (اوبهی ) (شعوری از تحفه ). رجوع به نارون شود.
ترجمه مقاله