ترجمه مقاله

نار

لغت‌نامه دهخدا

نار. (اِخ ) (جبل الَ ...) حمداﷲ مستوفی آرد: «در تاریخ مغرب آمده که در صقلیه کوهی است که آن را جبل النار خوانند، به روز دود و به شب آتش عظیم از آن کوه فروزان می باشد چنانکه تا ده فرسنگی روشنی دهد و اهل آن دیار بدان روشنی در شب همه کاری توانند کرد و از آن کوه احیاناً سنگ پاره های فراوان در هوا رود و بر هر جانوری که آید آن را بسوزاند و اگر به آب فرو رود آتش از آن منطفی نگردد و سوزندگی در آن آب کم نکند، اما اشجار و نباتات را زحمت نرساند و جز حیوان را نسوزاند. (نزهةالقلوب ج 3 ص 293 و 294).
ترجمه مقاله