ترجمه مقاله

نازک بخارائی

لغت‌نامه دهخدا

نازک بخارائی . [ زُ ک ِ ب ُ ] (اِخ ) شوکت بخارائی . از شاعران قرن یازدهم بخاراست . وی مدتی نازک تخلص کرد و زمانی هم تخلص شوکت را برگزید. به روایت نصرآبادی به سال 1088 هَ . ق . به هرات آمد و به خدمت حاکم هرات رسید و مهربانیها دید و از توجهات میرزاسعدالدین وزیر خراسان نیز بی نصیب نماند، دوران اخیرعمر را در اصفهان گذراند. حزین لاهیجی وی را در اصفهان در نهایت شوریدگی و آشفتگی دیده است . وی به سال 1107 هَ . ق . در اصفهان وفات یافت . از اشعار اوست :
به صحرای غمش تنها نه من سرگشتگی دارم
که همچون گردباد اینجا سر افلاک می گردد.
دل عاشق وجود از هرچه یابد زآن فنا گردد
ازآن آبی که گندم سبز گردد، آسیا گردد.
ز سایه ٔ مژه چشم مور بست قلم
چو می کشید مصوردهان تنگ ترا!
شیر انوار تجلی را چو می کردند صاف
درد آن مهتاب و صاف آن بناگوش تو شد!
ما چون سپند گرم رو دشت شعله ایم
خاکستری که ماند بجا گرد راه ماست .
و نیز رجوع به تاریخ ادبیات براون ج 4 ص 175 و خزانه ٔ عامره ص 120 و سرو آزاد ص 281 و تذکرة المعاصرین حزین ص 66 و کلمات الشعراء سرخوش ص 62 و شمع انجمن ص 222 شود.
ترجمه مقاله