نازک دماغ
لغتنامه دهخدا
نازک دماغ . [ زُ دَ ] (ص مرکب ) آنکه شامه ای حسّاس دارد. که شامه ٔ وی قویست :
چنان آن نازنین نازک دماغ است
که او را بوی گل دود چراغ است .
چنان آن نازنین نازک دماغ است
که او را بوی گل دود چراغ است .
ملاطاهر غنی (از آنندراج ).