نازک مزاجی
لغتنامه دهخدا
نازک مزاجی . [ زُ م ِ ] (حامص مرکب ) ملایم طبعی . نرم خوئی . || رقت قلب . زودرنجی . حساسیت :
اگر دانستمی نازک مزاجیهای طبعش را
درون سینه پای آه را زنجیر می کردم .
بس که از نازک مزاجی بی دماغم کرده اند
می برد از خویش موج چین پیشانی مرا.
اگر دانستمی نازک مزاجیهای طبعش را
درون سینه پای آه را زنجیر می کردم .
؟ (از آنندراج ).
بس که از نازک مزاجی بی دماغم کرده اند
می برد از خویش موج چین پیشانی مرا.
جودت هندی .