ترجمه مقاله

ناسج

لغت‌نامه دهخدا

ناسج . [ س ِ ] (ع ص ) نساج . (معجم متن اللغة). بافنده ٔ جامه . (ناظم الاطباء). بافنده . (آنندراج ). || آراینده ٔ سخن . (ناظم الاطباء).
- ناسج الحیل ؛ آنکه تدبیر می کند بند و بست و اتفاق را و یا تدبیر حیله و غدر و نفاق می نماید. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله