ترجمه مقاله

ناشد

لغت‌نامه دهخدا

ناشد. [ ش ِ ] (ع ص ) طالب . (معجم متن اللغة). منادی کننده . طلب کننده . (فرهنگ نظام ).او را ناشد نامند به خاطر برداشتن آواز در طلب چیزی . (از المنجد). || شناساننده . (فرهنگ نظام ) (از معجم متن اللغة) . معرف . (المنجد). || سوگندخورنده . (فرهنگ نظام ) . رجوع به نشاد شود.
ترجمه مقاله