ناشنا
لغتنامه دهخدا
ناشنا. [ ش ِ ](ص مرکب ) ناآشنا. بی اطلاع . بی خبر. (ناظم الاطباء). || ناآشنا. بیگانه . مقابل آشنا :
دی همه او بوده ای امروز چون دوری از او؟
ناجوانمردی بود دی دوست و اکنون ناشنا.
|| غیر معروف . (ناظم الاطباء). ناشناس . نامعروف .
دی همه او بوده ای امروز چون دوری از او؟
ناجوانمردی بود دی دوست و اکنون ناشنا.
سنائی .
|| غیر معروف . (ناظم الاطباء). ناشناس . نامعروف .