ناشنیدنی
لغتنامه دهخدا
ناشنیدنی . [ ش ِ دَ ] (ص لیاقت ) نالایق از شنیده شدن . (ناظم الاطباء). که قابل شنیدن نیست . که شنیدن را نشاید :
از بس شنیده ام سخن ناشنیدنی
گویم شنیده ام سخن ناشنیده را.
|| که آن را نتوان شنید. که شنیدن آن ممکن نباشد.
از بس شنیده ام سخن ناشنیدنی
گویم شنیده ام سخن ناشنیده را.
صائب .
|| که آن را نتوان شنید. که شنیدن آن ممکن نباشد.