ترجمه مقاله

ناضف

لغت‌نامه دهخدا

ناضف . [ ض ِ ] (ع ص ) خادم . (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد). خدمتکار که خدمت کند کسی را. || که همه را می آشامد:نضف ما فی الاناء؛ شربه جمیعه . (معجم متن اللغة). نضف الفصیل نضفاً؛ همه ٔ شیر پستان مکید شتر بچه . (منتهی الارب ). رجوع به نضف شود. || رجل ناضف ؛ مرد گوززننده . (منتهی الارب ). مرد بسیار گوززننده . (ناظم الاطباء). ضراط. (اقرب الموارد). منضف . ضرّاط. (المنجد) گوزو. || مرد بول زننده . (آنندراج ).
ترجمه مقاله