ترجمه مقاله

ناطح

لغت‌نامه دهخدا

ناطح . [ طِ ] (ع اِ) هرچه پیش آید از مرغ و وحش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). هرچه پیش آید شخصی را از مرغ و وحش . (ناظم الاطباء). مقابل قعید. آنچه از وحش و طیر که از پیش روی تو درآید. (از اقرب الموارد) (از المنجد). مایستقبلک من امامک من الطیر و الظباء و الوحش و غیرها مما یزجر. (معجم متن اللغة). || گوسپند. کبش . عنز. (اقرب الموارد). یقال : ما له ناطح و لا خابط؛ یعنی او را نه گوسپندیست و نه شتری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از معجم متن اللغة). ای لا شی ٔ له ، او را چیزی نیست . (از اقرب الموارد) (المنجد). || رنج . سختی . (آنندراج ). یقال : اصابه ناطح من الدهر؛ ای امر شدید. (منتهی الارب ). رنج . سختی . شدت . (ناظم الاطباء). امر شدید پرمشقت . (معجم متن اللغة). ج ، نواطح .
ترجمه مقاله