ترجمه مقاله

ناطق

لغت‌نامه دهخدا

ناطق . [ طِ ] (اِخ ) گل محمدخان مکرانی . به روایت مؤلف شمع انجمن از دیار خود به هندوستان مهاجرت کرده و در لکهنو اقامت گزیده و به سال 1264 هَ . ق . درگذشته است . او راست :
ناطق ابنای روزگار کرند
خود بنه گوش بر فسانه ٔ خویش .

*


به دل مرده نبخشید حیات آب خضر
زنده از خاک در باده فروشش کردم
یاد آن طالع فرخنده که دشنامم داد
طلب بوسه اگر از لب نوشش کردم .

*


کو غارتی که جبه و دستار شیخ را
بفروشم و تهیه ٔ رطل گران کنم .
ترجمه مقاله