ترجمه مقاله

ناعمة

لغت‌نامه دهخدا

ناعمة. [ ع ِ م َ ] (ع ص ) مؤنث ناعم ، نرم و لین .(ناظم الاطباء): شجرة ناعمةالورق ؛ درختی که برگ آن نرم باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به ناعم شود. || زن نیکوزندگانی و نیکوخورش . (منتهی الارب ) (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). زن نیکوعیش و نیکوخوراک . مترفه . مترف . (از معجم متن اللغة): جاریة ناعمة؛ دختر نیکوخورش . (ناظم الاطباء). حسنة. رجوع به ناعم شود. || (اِ) مرغزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). روضة. (اقرب الموارد). باغ . (فرهنگ نظام ).
ترجمه مقاله